اگر انگشتم به شاخه ی هیچ آرزویی نرسید
خیالی نیست
اگر بین مردم مهربان شهرم.هنر زیستن گرسنه خوابیدن بود
خیالی نیست
اگر میراث من /نه به قید قرعه/ نه به حکم عرف یک کتاب است
خیالی نیست
اگر باورم تمام تاریخ معلق ملتی واژگون است
خیالی نست
اگر تا 10 سالگی با کفش هم نمره ی پا بیگانه بودم
خیالی نیست
از زخمهای سرِ تراشیده و سرباز نما تا شلوارهای بلند و آویزان
تا صعود اقتصاد و نزول ایمان
خیالی نیست
اگر خون بهای شاعر شدنم خوردن دود نفت و تباهی کودکیم بود
خیالی نیست
برای من همین چند وجب زمین خاکی کافیست
برای من همین بی خیالیهای واهی کافیست
برای من همین چند مصرع از احوال خودم کافیست
ولـــــــــــــی باز خیالی نیست
گردآوری شده در پنج شنبه 92/6/14ساعت
3:58 عصر توسط ه.ب.ن نظرات ( ) |
Design By : Pars Skin |